شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی در افکار عمومی عموماً با اطلاعیهها و فراخوانهای دعوت به راهپیمایی شناخته میشود. شخص دوم شورا و تقریباً فرد همه کاره آن، از این تصور به خوبی آگاه است و میگوید برخی فکر میکنند شورای هماهنگی صرفاً بیانیهای صادر میکند و مردم هم در راهپیمایی شرکت میکنند. او که در آستانه چهلمین سالگرد تأسیس شورا، میهمان خبرگزاری فارس بود، تلاش کرد تا چنین ذهنیتی را اصلاح کند. برای رسیدن به این مقصود او ناگفتههایی را مطرح کرد که از لابلای آنها میتوان به خوبی ابعاد فعالیت شورای هماهنگی، ظرافتها و حساسیتهای آن را درک کرد.
نصرتالله لطفی از فشارهایی گفت که برای لغو سخنرانیهای مختلف به شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی وارد شده است؛ از لغو سخنرانیهای جلیلی و قالیباف گرفته تا سخنرانی لاریجانی، جهانگیری و حتی روحانی به عنوان رئیسجمهور.
قائم مقام شورا در تمام این حوادث سعی کرده است از جایگاه یک نهاد فراقوهای تعادل را حفظ کند، از همین روست که او گاهی زیر ضرب دولتیها قرار گرفته و گاهی هم مورد شماتت حزباللهیها.
مردمی بودن و استقلال شورا را مورد تأکید قرار میدهد و میگوید با اینکه این استقلال باعث محرومیت شورا از بسیاری از مزایا شده است، امّا همین مستقل بودن است که باعث شده شورا تا امروز افتخارات زیادی را با همراهی مردم کسب کند. اشاره لطفی به مقاطع حساسی است که حادثهای رخ میدهد و مدیرت آن نیاز به حضور مردم است. وجود نهادی مستقل و مردمی که هیچ هراسی نداشته باشد، نیاز است تا نسبت به حضور یا عدم حضور مردم در آن بزنگاه، تصمیمگیری کند. او حساسیت کار شورا را نیز متوجه همین بزنگاهها میداند.
از همین رو مقاطعی را برمیشمرد که فشارهای زیادی به شورا وارد شده تا راهپیمایی برگزار نشود امّا رئیس و قائم مقام شورا زیر بار نرفتهاند تا اینکه یک حماسه خلق شده است. علّت مخالفت خود با ادغام یا انحلال شورای هماهنگی را نیز همین میداند. او معتقد است ادغام شورا در هر نهادی دیگر، کارکردهای آن را میستاند و این ظلم به انقلاب است.
آنچه پیش رو دارد، متن کامل بخش دوم و اصلی گفتوگو با نصرتالله لطفی، قائم مقام شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و از نزدیکترین افراد به آیتالله جنتی، رئیس شواری هماهنگی تبلیغات اسلامی است
قائل به این هستید که شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی در بزنگاهها عملکردی از خود به نمایش گذاشته که میتوان آن را قلّههای شورای هماهنگی نامید. درباره این قلل افتخار، توضیح بدهید لطفاً…
لطفی: قلّههای افتخار شورای هماهنگی در طول سالیان گذشته، متعدد بوده است. بهعنوان مثال میتوان به فتنه ۸۸ اشاره کرد که اوج حمله به ارکان نظام و انقلاب بود. در سالهای بعد یعنی سال ۹۶ هم همین موضوع را شاهد هستیم.
اگر آیتالله جنتی نبود راهپیمایی مقابله با ناآرامیهای ۹۶ برگزار نمیشد
در سال ۹۶ اگر میخواستیم خارج از نگاه شورای هماهنگی و مدیریت آن یعنی حضرت آیتالله جنتی عمل کنیم، امکان برگزاری راهپیمایی برای مقابله با آن اغتشاشات نبود. در سال ۹۶ حتی برخی نهادها ما را تهدید کردند که اگر بخواهید راهپیمایی برگزار کنید با شما مقابله میکنیم، ولی ما به تکلیف عمل کردیم.
در مقاطع گوناگون این طور نبوده که ما نگاه کنیم که کدام گروه خوشش میآید و کدام گروه خوشش نمیآید و بعد عمل کنیم. در مواردی از هر طیفی کملطفیها و شماتتهایی را دیدهایم.
در اردیبهشت ۹۸ که بحث توقف تعهدات برجامی بود، شورا احساس مسئولیت کرد و تشخیص داد که باید پیامی واحد از ایران به کشورهای طرف مقابل مخابره شود، بنابراین اعلام راهپیمایی شد. بسیاری از نیروها شدیداً مخالفت کردند و برخی نسبتهای ناروایی به شورا دادند که چرا اعلام راهپیمایی کردهاید و از تصمیم دولتی حمایت میکنید که عامل این همه بدبختی بوده است. ما گفتیم تصمیمی که درباره کاهش تعهدات برجامی گرفته شده، مصوبه رسمی شورایعالی امنیت ملّی است و نمایندگان این شورا، منصوب رهبری هستند. بنابراین تصمیم نظام است و ما هم از تصمیم نظام حمایت میکنیم.
آن روز برخی نهادهای امنیتی که خود، درخواست کننده برگزاری راهپیمایی بودند گفتند کوتاه بیایید و راهپیمایی را لغو کنید، ولی ما زیر بار نرفتیم و راهپیمایی برگزار شد. بعداً خودشان تأیید کردند که اعلام این راهپیمایی از جمله مصادیق لحظهشناسی شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی بود. وقتی نوع شعارها و اقبال مردم و بندهای قطعنامه را دیدند متوجه شدند که نگاه، نگاه حاکمیتی است.
مسئله تبلیغات از پیچیدگیهای خاص خودش برخوردار است. از طرفی، شرایط حال حاضر کشور و هجمه تبلیغاتی و رسانهای دشمن، میطلبد که از ظرفیت نخبگان و کارشناسان عرصه رسانه و تبلیغات برای این عرصه استفاده کرد. آیا شورای هماهنگی از ظرفیت نخبگان و کارشناسان کشور برای برنامههای خودش استفاده میکند؟ آیا هیئتی مشابه هیئت اندیشهورز در این شورا وجود دارد؟
مردم انتقالدهنده پیام در راهپیماییها هستند
لطفی: وظیفه اصلی شورا تبلیغ است. قطعاً لوازم و شرایطی بر این تبلیغ مترتب است. مفهوم تبلیغ انتقال پیام است. پیام را هم خود مردم منتقل میکنند. ما در همین محرم و صفر شاهد انواع تبلیغات هستیم. یک مبلغ و یک مداح به کار انتقال پیام مشغول هستند. در یک مقطعی هم تبلیغ دهها هزار نفری در سراسر کشور اتفاق میافتد، آن هم توسط خود مردم. مثلاً در ۱۳ آبان روح استکبارستیزی را به کل دنیا ابلاغ میکنند و دفاع از مظلوم را در یومالله قدس به دنیا مخابره میکنند.
این تبلیغ قطعاً همانطور که گفتید با بخشنامه امکانپذیر نیست. تکراری هم نباید باشد. باید بهروز باشد. از این منظر ما یک برنامه ثابت داریم. در هر مناسبت، یک ستاد مخصوص آن مناسبت تشکیل میشود. ارگانها، نهادها و شخصیتهای حقیقی آشنا به آن موضوع دعوت و از نظراتشان استفاده میشود. در همه استانها هیئت اندیشهورز و دفتر مطالعات داریم و کار کارشناسی میشود تا خروجی آن تبدیل به یک ابلاغیه، راهکار یا شیوهنامه و قطعنامه میشود.
در تکمیل این سؤال؛ آیا شورا توانسته به یک عملیات رسانهای مشخص برای مقابله با هجم انبوه حمله رسانهای دشمن به کشور برسد؟ اینکه فرمودید مردم خودشان به صحنه میآیند و پیام لازم را ابلاغ میکنند، درست است، امّا از آن طرف هم دستگاه های تبلیغی وظیفه مقابله عملیاتی با جنگ رسانهای دشمن را دارند و این موضوع، عمقبخشی خاصی را میطلبد. شورا چقدر توانسته در این عرصه پیشتاز باشد؟
لطفی: شورا یک نهاد هماهنگکننده است. به حکم قانون قریب ۲۵ نهاد در آن عضویت دارند، ولی ما به این هم اکتفا نکردهایم و حسب مورد، بسیاری از نهادهای دیگر اضافه میشوند. میدانید که روز قدس نامگذاری شد و متولی آن هم شورای هماهنگی است. امروز باید بگوییم به توفیق الهی در آخرین روز قدس در بیش از یکصد کشور دنیا شاهد برگزاری مراسم روز قدس بودیم. برای این دستاورد قطعاً یک همافزاییهایی صورت گرفته است.
بنابراین همافزایی وجود دارد و شورا بهعنوان یک تشکیلات کار را انجام نمیدهد. حضور هم حضور مردم است ولی همین حضور، مقدماتی دارد. چه نسبت به تبیین اهمیت حضور چه در تهییج و چه در انعکاس حضور. انعکاس را هماهنگ انجام میدهیم. سازمان فرهنگ و ارتباطات، صداوسیما و برخی دیگر از نهادها نقش دارند.
علاوه بر این، وظیفه هماهنگی که قانون بر دوش شورا قرار داده، آیا شورا نمیتوانست یا نمیتواند به این سمت برود که مأموریتهای بیشتری را برای خودش تعریف کند و یک گام از سطح هماهنگی صرف، فراتر بگذارد و اقدامات موثرتری را انجام دهد؟ اقداماتی نظیر تعیین خط عملیاتی تبلیغاتی علیه دشمن. اصلاً چقدر دست شورا باز است و میتواند به این سمت برود؟
ثبت و نامگذاری دهه کرامت از اقدامات شورای هماهنگی بود
لطفی: در مناسبتها دست شورا باز است. مثلاً یکی از مناسبتهایی که در شرح وظایف شورا نبود و امروز به توفیق الهی به شکل ملی جا افتاده، دهه کرامت است. این دهه که در سالهای اخیر جا افتاد، ماحصل احساس مسئولیت، مطالعه عمقی و چندساله شورای هماهنگی بود. شاید برای برخی از مخاطبان این سوال وجود داشته باشد که اصلاً دهه کرامت یعنی چه و برگزاری آن چه لزومی دارد؟
با توجه به اینکه ۱۱ ذیقعده هم ولادت امام رضا(ع) است، گفتیم از میلاد حضرت معصومه(س) تا میلاد امام رضا(ع) را یک دهه جشن اعلام کنیم. سالهای اولیه این مراسم را تحت عنوان دهه نور برگزار کردیم، بعد شد دهه کرامت. چرا؟ گفتیم حضرت معصومه را کریمه اهل بیت مینامیم، پس عنوان این دهه را دهه کرامت قرار دهیم. این نامگذاری کم کم ملّی شد. این اقدام نه در شرح وظایف شورا بود و نه پیشبینی شده بود، ولی شورا احساس تکلیف کرد و ورود کرد و نتیجه هم گرفت.
همچنین همین مناسبتهایی که اخیراً داشتیم و با کرونا همزمان شده بود، اینها جزو وظایف شورا نبود، امّا احساس کردیم در بحث نیمه شعبان باید ورود کنیم. همچنین ولادت امام حسن مجتبی(ع). پس ما خود را محدود نکردهایم.
رهبر انقلاب اخیراً موضوع مهمی را مطرح کردند و فرمودند اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم قطعاً شکست خواهد خورد. آیا شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی در سالهای اخیر نسبت به جریان تحریف احساس خطر کرده بود و آیا ورودی به این موضوع داشته است؟
تطهیر نظام طاغوت از مصادیق تحریف در سالهای اخیر است
لطفی: وقتی میگوییم تحریف، چه چیزی تحریف میشود؟ در سالهای اخیر چه از زبان دشمن و چه برخی فریبخوردگان داخلی تطهیر نظام طاغوتی رخ میدهد. یعنی سلامت نظام دینی مورد تحریف قرار میگیرد. گرفتن اعتماد به نفس مردم، مردم را ناامید کردن، القای ناکارآمدی نظام دینی، مشکلات را به نظام دینی نسبت دادن، پیشرفتها را نادیده گرفتن و مواردی از این قبیل، در سالهای اخیر رخ داده است. در واقع یک جریانی در حال تحریف صراط مستقیم است. شورای هماهنگی همواره در بیانیههای خود نسبت به این موضوعات هشدار داده است.
زمزمههایی مبنی بر منحل شدن شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی یا ادغام آن در برخی نهادها به گوش میرسد. آیا چنین موضوعی صحت دارد؟
لطفی: ما ما هم خبر داریم. بله، برخی بی میل نیستند چنین اتفاقی رخ دهد. چه این اقدام صورت بگیرد چه نه، ما برای همه احترام قائل بوده و هستیم، لکن با دلیل و منطق قائل به این هستیم که هر کسی به این وادی ورود کند اشتباه بزرگی مرتکب شده است و به ضرر نظام و انقلاب عمل کرده است. این را به دلیل عملکرد شورا و مسیر طی شده میگویم. قلّهها و افتخاراتی که شورا کسب کرده جز با وجود نهادی اینچنینی امکانپذیر نیست.
تلاش برای ادغام شورای هماهنگی در نهادهای دیگر ظلم به انقلاب است
عین جمله حضرت آقاست که اگر شورای هماهنگی تبلیغات را نمیداشتیم ناسازگاریها و اشکالات فراوانی را در ایجاد، راهاندازی و اداره مراسمات مختلف شاهد بودیم. الحمدلله این شورا بوده و به همین دلیل است که این شورا باید بماند. چه کسی این سخن را مطرح میکند؟ عزیزی که از قبل از انقلاب در کوران همه حوادث بوده است. خب ما اگر تابع نظر مقام معظّم رهبری باشیم این سخن باید حجت باشد. یک مقتدا با همه آگاهیهایش این جمله را گفته است. حالا بگوییم این فرمایش مربوط به چندسال قبل بوده است؛ چند سال بعد چه گفتند؟ بحث شناخت لحظه، حرکت در صراط مستقیم و خط درست را نسبت به شورا مطرح کردند.
دو نگاه به شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی وجود دارد. یک نگاه سطحی، دوم نگاه واقعگرایانه حقوقی. نگاه سطحی میگوید که آقا، شورا یک اطلاعیه میدهد و مردم میآیند و راهپیمایی برگزار میشود. بله صاحب اصلی راهپیمایی خود مردم هستند و قلّههای افتخار از آن آنان است، امّا وقتی شما وارد کار بشوید و فشارها، استرسها، مقاومتهایی که باید بشود و… همه اینها را لمس کنید، متوجه خواهید شد که چه کار سنگینی است.
اگر سخن رهبری را ملاک قرار دهیم اصلاً چطور کسی میتواند به ذهنش خطور کند که این شورا نباشد؟ پس اشکال کجاست؟ ببینید؛ دو نگاه به شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی وجود دارد. یک نگاه سطحی، دوم نگاه واقعگرایانه حقوقی. نگاه سطحی میگوید که آقا، شورا یک اطلاعیه میدهد و مردم میآیند و راهپیمایی برگزار میشود. بله صاحب اصلی راهپیمایی خود مردم هستند و قلّههای افتخار از آن آنان است، امّا وقتی شما وارد کار بشوید و فشارها، استرسها، مقاومتهایی که باید بشود و … همه اینها را لمس کنید، متوجه خواهید شد که چه کار سنگینی است.
در دیداری که خدمت رهبر معظّم انقلاب بودیم ایشان کدام آیه را خواندند؟ فرمودند مهمترین کار شما تبلیغ و تبلیغ است؛ الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلَا یَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا … یعنی نهراسیدن از غیر خدا. خب شورا نشان داده که نهراسیده است. اگر بسیاری از نهادهای دیگر به جای شورای هماهنگی بودند، میهراسیدند. این یک دلیل. دلیلهای دیگری هم وجود دارد. ما چرا توانستیم این کارها را انجام دهیم؟
ماجرای فشارها به شورای هماهنگی برای لغو راهپیمایی مقابله با ناآرامیها
در اغتشاشات ۹۶ که رذیلانهترین اتفاقات رخ داد و پرچم کشور را آتش زدند، جلسهای در رده بالا تشکیل شد و تصمیم گرفته شد که باید با حضور مردم سریع این اتفاقات را جمع کنیم. ایام جشن کریسمس هم بود و اصرار بود که قبل از اینکه اروپاییها از تعطیلات برگردند و پشت قضیه قرار بگیرند و اوضاع شبیه ۸۸ بشود، غائله جمع شود. این در حالی بود که واقعاً مردم باید اقناع میشدند و میدانستند برای چه باید به صحنه بیایند. مردم که همینطور به خیابان نمیآیند. مردم باید به جایی برسند که احساس تکلیف دینی و انقلابی بکنند و بعد به صحنه بیاید، لذا خدمت عزیزان گفتیم سه چهار روز نیاز است که مردم اقناع شوند. ۹ دی چندماه زمان برد تا مردم به این رسیدند که یک عدهای با دین و همه چیز در افتادهاند و حماسه ۹ دی شکل گرفت. اینجا هم همین بحث بود.
بعد ما از آن جلسه بیرون رفتیم و کار به ما محول شد. ما خدمت آیتالله جنتی رسیدیم و گزارش جلسه را به ایشان دادم. گفتم در آن جلسه به این جمعبندی رسیدهایم و قرار شد روز بعد، جلسه اجرایی را برای عملیسازی تصمیمات آن جلسه برگزار کنیم. ما دعوتنامهها را برای جایگاههای مختلف ارسال کردیم و اعلام کردیم که فردا ساعت ۵ بعدازظهر در دفتر آیتالله جنتی جلسه برگزار میشود.
هماهنگیها انجام شد و به سمت قم راه افتادم. در مسیر بودم که حاج آقا جنتی زنگ زد. فرمودند چکار کردی؟ گفتم کار انجام شد و دعوتنامهها را فرستادیم. گفت الان آقای لاریجانی زنگ زده که من و فلانی و فلانی نظرمان این است که زمانی که برای راهپیمایی در نظر گرفتهاید دیر است و منتظر هفته آینده نباشید. من عرض کردم که حاج آقا ما آقایان را دعوت کردهایم برای فردا. در نهایت گفتم چشم ما بیانیه دعوت به راهپیمایی را آماده میکنیم ولی به احترام افرادی که دعوت کردهایم فردا در جلسه میگوییم اضطرار پیش آمده و فراخوان را به امت حزبالله میدهیم.
بعد آیتالله جنتی دوباره زنگ زدند و گفتند که آقایان تماس گرفتهاند که دیر است و همین امروز اقدام کنید.
یعنی میگفتند فراخوان راهپیمایی را همان روز بدهید و منتظر جلسه نمانید؟
لطفی: بله. بعد پیامکی از یک جایگاهی به دست من رسید مبنی بر اینکه شنیدهایم کار دارد اتفاق میافتد، ما یک سری ملاحظات راجع به متن بیانیه داریم و قبل از اینکه فراخوان رسانهای بشود، میخواهیم اعمال شود. یعنی اگر آن پیامک نبود، همانجا بیانیه را باید صادر میکردیم. خلاصه آن شب تا صبح با همین گوشی همراه، کل کشور را بسیج کردم. همه امکانات از قبیل سیستم صوت و هماهنگیها انجام شد. تا صبح نخوابیدم و برای بسیج عمومی با استانها و بخشهای مختلف تقسیم کار کردیم.
صبح در جلسهای بودیم و مشغول انجام هماهنگیهای نهایی بودیم تا راهپیمایی که به آن فوریت اصرار داشتند برگزار شود، به سرانجام برسد. ناگهان تماس گرفته شد که به هیچ عنوان نباید این راهپیمایی برگزار شود …
از چه جایگاهی؟ جایگاهی که امرش برای شورا مطاع بود؟
لطفی: لازم بود رعایت شود. خب یک اضطراری که برای برگزاری راهپیمایی وجود داشت و حاضر نبود کار به جلسه ساعت ۵ بعدازظهر برسد را در نظر بگیرید، حالا یک نهادی اعلام میکند که نباید این راهپیمایی برگزار شود.
جلسه بعد از ظهر تشکیل شد و در این اثنا چند استان هم خبر راهپیمایی را اعلام کرده بودند. این استانها اوضاعشان خیلی حاد بود.کلی بحث شد و با آن شخصیت محترم تماس گرفته شد که چرا میگویید راهپیمایی تعطیل شود؟ بحثهای مختلف شد و در نهایت گفتیم راهپیمایی اعلام شده را لغو نمیکنیم و این یک عقبنشینی و فراهم کردن خوراک برای دشمن است. آنها میگویند مردم همراه نظام نیستند و راهپیمایی را لغو کردهاند. بعد از کلی بحث، گفتند پس فقط در شهرهایی که اعلام شده است راهپیمایی برگزار شود، والسلام. سه چهار شهر هم بیشتر نبود که اعلام راهپیمایی کرده بودند.
استدلال آنها برای توقف راهپیمایی چه بود؟
لطفی: نگران یکسری درگیریها و مسائل امنیتی بودند. خلاصه اولین مراسمی که به چالش کشیده شد مراسم قم بود. چکار کردند؟ تقریباً ساعت ۱۱ شب بود که باز به ما زنگ زدند که در همان چند شهر هم که راهپیمایی اعلام شده است به هیچ عنوان برگزار نشود. در حالی که اعلام شده بود. در بخش خبر ساعت ۱۱ استانی در تیتر خبر عنوان شده بود که «همه میآییم». بعد هم مصاحبه با مردم مبنی بر اینکه همه باید بیاییم و دینمان در خطر است. فیلم این هم موجود است. دوستان گفتند تا حالا چنین گافی نزدهایم! گوینده خبر میگوید شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی طی اطلاعیهای اعلام کرد بنا به تصمیم شورای امنیت راهپیمایی لغو شده است. یعنی ابتدا که میگوید شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، همه فکر میکنند میخواهد بگوید که برای حضور در راهپیمایی دعوت کرده است. بعداً گوینده خبر گفته بود که در همان لحظه یادداشتی جلوی بنده گذاشته شد مبنی بر اینکه راهپیمای لغو شده است.
یعنی در آن چند استان هم که اعلام راهپیمایی شده بود، لغو شد؟
لطفی: بله، گفتند با تصمیم شورای امنیت کشور لغو است. آن شب تا صبح به من فشار زیادی وارد شد و میگفتند فلانی لجبازی نکن و به توصیههای شورای امنیت تن بده. من گفتم نباید کوتاه بیاییم. دوستان خودمان و بچههای دلسوز انقلابی میگفتند کافی است دیگر، لجبازی نکن و لغو راهپیمایی را اعلام کن.
شخصیتی بهعنوان سخنران دعوت شده بود و خودش پذیرفته بود. تلفن من اصلاً آزاد نبود. ساعت دو نصف شب یک آقایی آمد گفت آیتالله میخواهد با شما تماس بگیرد امّا نمیتواند. به من زنگ زده و از من خواسته تا به شما بگویم که ایشان فردا سخنرانی نمیکند و شما را هم به محل سخنرانی راه نمیدهد. محل برگزاری مراسم متعلق به ایشان بود.
سخنران قم بودند؟
لطفی: بله. بنابراین ببینید چه فضایی در کشور ایجاد کرده بودند. این فضا را در ذهنتان تجسم کنید … بعد که فشار سنگین شد، گفتم به یک شرط لغو میکنم. گفتم اعضای شورای تأمین بیایند بنشینیم استدلال بیاوریم، اگر متقاعد بشوم، چشم، راهپیمایی را لغو میکنم.
رسماً صداوسیما به استان گفته بود راهپیمایی قم اگر برگزار شد پخش نکنید. همه تدابیر ترافیکی و … که برای برگزاری راهپیمایی اندیشیده بودند را برداشته بودند. آن روز که من بالای جایگاه رفته بودم، چند نفر آمده بودند تا اگر من افتادم و سکته کردم من را بگیرند. وقتی رنگپریدگی من را دیده بودند به این نتیجه رسیده بودند. این را بعداً به من گفتند. یعنی چنین فشاری را تحمل میکردیم. آیتالله اعرافی، برخی بزرگان، آسیّد علی خمینی و… آنجا که اوضاع را دیده بودند گفته بودند فلانی چه میکشد این وسط …
این تصمیم را رأساً گرفتید یا با آیتالله جنتی هماهنگ بودید؟
لطفی: شب قبلش با آیتالله جنتی به این نتیجه رسیدیم که باید جلو برویم. من این سخن حضرت امام مبنی بر اینکه دلها را خدا به صحنه میآورد را به عینه بارها تجربه کردم. از جمله در آن روز.
به صداوسیمای قم گفتم اگر راهپیمایی را به تصویر نکشید باختهاید
آنقدر ازدحام جمعیت زیاد شد که دیگر جای خالی وجود نداشت. آنچنان جمعیت آمده بود که من به قائم مقام صداوسیمای قم زنگ زدم و گفتم اگر پخش نکنید باختهاید و جوابی نخواهید داشت. بعد گفته بودند اگر فلانی سماجت نمیکرد مطمئن باشید مردم خاک استانداری را با توبره میبردند.
راهپیمایی قم که برگزار شد، از یکی از نهادها تماس گرفتند که ترمز کن و دیگر ادامه نده. گفتم ادامه خواهم داد.
بعد هم که همه استانها به صحنه آمدند …
لطفی: بله مدیریت کردیم و روزی چند استان آمدند.
گفتند اگر ادامه بدهی با شورای امنیت کشور طرف هستی. گفتم آنها عاقل هستند و نسبت به اینکه با عاقل طرف باشم جای نگرانی نیست. بعد هم تهدیداتی شد و چه مکاتباتی علیه ما شد. ولی با شناختی که داشتیم و ظرفیتی که ایجاد شده بود کار را انجام دادیم. ۱۹ دی دیدار حضرت آقا با مردم قم بود. گفتیم تا ۱۹ دی باید ادامه داشته باشد و آن را ختم کنیم به سخنرانی آقا. در آن روز آقا چندبار در سخنانشان از آن راهپیماییها تعریف و تمجید کردند و دیگر خبری از برخوردهایی که قرار بود با ما بکنند و طرحی که درباره ما داشتند نشد.
اینکه برخی میگویند شورا ادغام شود، بله در راهپیمایی عادی هر ارگانی میتواند اطلاعیه بدهد و امکانات هم که در اختیارش قرار دارد. ولی در کارهای غیرمتعارف و بزنگاهها اینطور نیست. با اینکه این موضوع برای ما تبعات داشته و خیلی از محرومیاتها را به ما تحمیل کرده، ولی ما اعلام میکنیم که شورای هماهنگی نهاد عمومیِ غیر دولتی است.
خب چه کسی میتوانست این کار را انجام دهد؟ من فقط یک فراز را گفتم. حالا اینکه برخی میگویند شورا ادغام شود، بله در راهپیمایی عادی هر ارگانی میتواند اطلاعیه بدهد و امکانات هم که در اختیارش قرار دارد. ولی در کارهای غیرمتعارف و بزنگاهها اینطور نیست. با اینکه این موضوع برای ما تبعات داشته و خیلی از محرومیاتها را به ما تحمیل کرده، ولی ما اعلام میکنیم که شورای هماهنگی نهاد عمومیِ غیر دولتی است.
و بابت همین موضوع از بسیاری از امتیازات محروم شدهاید …
لطفی: از بسیاری از امتیازات محروم شدهایم. الان ما دو متر زمین میخواهیم بگیریم تا برای شورا ساختمان بخریم میگویند شما غیردولتی هستید. بعد کلی رایزنی میکنیم میگویند به قیمت کارشناسی روز در اختیار شما قرار میدهیم. خب اگر بخواهیم با قیمت کارشناسی روز بخریم، میرویم آزاد میخریم تا قدرت چانهزنی هم داشته باشیم. با این همه، ما این شرایط را پذیرفتهایم. چون میگوییم مراسمها مردمی است و ما هم در خدمت به مردم باید آزادگی داشته باشیم.
خب الان مثلاً یک مدیرکلی بخواهد منصوب شود باید رئیس دستگاه و استاندار با وزیر هماهنگ باشند. بعد بودجه همه این دستگاهها استانی است. کدام مدیر میتواند کل برنامه سال خودش را به چالش بکشد و بودجه عمرانی و جاریاش را به خطر بیاندازد. اگر روی مواضع مستقل خودش بایستد همه این بودجهها قطع میشود. اگر نایستد نمیتواند در بزنگاهها کار خودش را انجام دهد.
مقام دولتی که اغتشاشگران سال ۷۸ را به سمت بیت رهبری هدایت کرد
همچنین مثلاً بروید پرونده راهپیمایی ۲۳ تیر ۷۸ را در بیاورید ببینید قضیه چه بود و کدام نهاد اوضاع را مدیریت کرد. آنهایی که راهپیمایی کردند و جلوی شورای هماهنگی علیه آیتالله جنتی سخیفترین شعارها را دادند و رفتند جلوی وزارت کشور، کدام مقام دولتی اینها را به سمت بیت رهبری هدایت کرد؟ در آن شرایط بود که شورا احساس خطر کرد و راهپیمایی را اعلام کرد. اگر شورا زیرمجموعه دولت بود اصلاً امکانش بود؟
شما ترجیح میدهید این عنوان، غیردولتی بماند با همه این محرومیتها ولی دستتان باز باشد و استقلالتان زیر سؤال نرود …
لطفی: بله، تا بتواند در بزنگاهها تصمیم بگیرد. سخنی که گفتم، مربوط به هیچ دولتی هم نیست. من میتواند مثالهای متعدد بزنم که اگر این استقلال و این عدم دولتی بودن نبود، امکانش نبود راهپیمایی برگزار شود. حتی ۹ دی اتفاقاتی داشت که اگر این جایگاه نبود، معلوم نبود چه اتفاقی رخ میداد. آنجا که دیگر دولت مخالف نبود.
مثال دیگر مربوط به ۱۵ خرداد در دولت دوم خرداد است؛ آن هنجارشکنیهایی که دادِ همه متدینین و مراجع و علما درآوده بود. همان قضیه کفنپوشانی که در قم راه افتاد. آن موقع شروع کار با شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی نبود. یک جمعی بودند برای تقابل با آن اهانتهایی که به مقدسات میشد، شکل گرفته بود. خروجی آن جمع این بود که یک کار میدانی انجام شود. جالب بود، آنهایی که بهعنوان شخص و نه جایگاه، در آن اتاق فکر بودند نصف بیشترشان مسئولیتهایی هم داشتند. مثل مسئول ستاد نمازجمعه، دوستان صداوسیما و … اینها که دولتی هم نبودند. بعد که به جمعبندی رسیده بودند که کار انجام بشود و پارچههای کفن هم تهیه شده بود، دیده بودند که خب دولت صددرصد مخالف چنین راهپیمایی است و راهپیمایی بدون مجوز هم که فایده ندارد.
آقای مسئول ستاد نمازجمعه که از فعالان قبل از انقلاب و دلسوخته بود میگوید من که اطلاعیه را نمیخوانم. دوستان صداوسیما همچنین. خب چه کسی به صحنه آمد و قضایای تحصن مسجد اعظم و کفنپوشان شکل گرفت و در نهایت بحث وزیر ارشاد اتفاق افتاد؟ اطلاعیه شورای هماهنگی برای برگزاری راهپیمایی که صادر شد، بعد راه برای همه هموار شد.
جز موردی که درباره راهپیمایی بعد از ناآرامیهای سال ۹۶ گفتید، در سالهای اخیر، مواردی وجود داشته که شورای هماهنگی چالشهای خاصی را تجربه کرده باشد؟
لطفی: بله. در آستانه راهپیمایی ۲۲ بهمن ۹۴ بودیم که دو اتفاق رخ داد. سال انتخابات مجلس خبرگان و مجلس دهم بود. حضرت آیتالله رئیسی سخنران ۲۲ بهمن قم بودند. در آستانه ۲۲ بهمن ایشان به اقتضائات و ضرورتهایی که پیش آمده بود تصمیم گرفتند به مشهد بروند و در آنجا سخنرانی کنند. همه شخصیتها را هم از مرکز دعوت کرده بودیم که برای سخنرانی به استانها بروند. برخی در مسیر بودند و برخی دیگر به مقصد رسیده بودند. به آیتالله موحدی کرمانی زحمت دادیم و گفتیم ما را دریابید، قم خالی است و شأن قم میطلبد که مراسم درخوری برگزر شود. فرمودند چرا الان میگویید؟ گفتیم صادقانه به این دلیل؛ آقای رئیسی تا دیروز سخنران بودهاند ولی رفتهاند مشهد. آیتالله موحدی کرمانی پذیرفتند.
فشار آوردند که به جای پناهیان، استاندار قم سخنران راهپیمایی ۲۲ باشد
آن زمان آیتالله خاتمی نامزد انتخابات از کرمان بودند که سخنران راهپیمایی رشت بودند. آیتالله موحدی که قرار بود در قم سخنرانی کنند از تهران نامزد بودند، آیتالله حسینی بوشهری هم که از بوشهر نامزد خبرگان بودند، سخنران مراسم اصفهان بودند.
یعنی چینش را طوری انجام داده بودید که هیچ نامزدی در استان خودش سخنران نباشد …
بله. طبق قانون انتخابات نباید فرد در حوزه خودش تریبون در اختیارش باشد.
گفتند بعضی سخنرانان نامزد خبرگان هستند، پاسخ دادم آقای روحانی هم کاندیداست
خلاصه از ردههای بالای وزارت کشور تماس گرفتند که این چند نفر نباید سخنرانی کنند چون نامزد انتخابات هستند. گفتم در کشور فقط یک نفر است که هم نامزد انتخابات است و هم در حوزه خودش قرار است سخنرانی بکند و به دلایلی هم امکان تغییرش نیست. آن یک نفر هم سخنران تهران است که شخص رئیسجمهور محترم است. آقای روحانی از تهران نامزد خبرگان بودند. این را که پیش کشیدم دیگر وزارت کشور عقبنشینی کرد وگرنه الا و لابد میگفتند نباید آن افراد سخنرانی کنند. این فشارِ ۲۱ بهمن بود. حالا به ۲۲ بهمن میرسیم. نمیخواهم بگویم ما این کارها را کردهایم، بلکه بحث ما بر روی نوع جایگاه است، افراد مهم نیست، امروز یک فردی مسئول است، فردا فرد دیگری ممکن است باشد. بحث جایگاه و عدم تعلق و وابستگیهااست. یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّه؛ بحث اینجاست.
خب رسیدیم به ۲۲ بهمن. من به یاد دارم که تقریباً نیم ساعت قبل از راهپیمایی، تولیت حرم حضرت معصومه (س)، آیتالله سعیدی از مشهد زنگ زد که آیتالله موحدی کرمانی زنگ زده و گفته که من دچار سرما خوردگی شدهام و نمیتوانم به قم بروم.
حالا شما خودتان را در موقعیت من مجسم کنید. به زمین و زمان زنگ زدیم و کسی را پیدا نکردیم. آیتالله اعرافی گفتند به پیشوا رفته است، به آیتالله اراکی زنگ زدیم گفتند در مسیر شهرستان است. سایرین همینطور. این اتفاق در زمانی رخ داد که راهپیمایی شروع شده است. آن هم راهپیمایی حساسی مثل راهپیمایی قم. حاج آقا پناهیان در فرودگاه بود و در حال حرکت به آبادان بود. قرار بود آنجا سخنرانی کند. زنگ زدم گفت قول دادهام به آبادان بروم. خواهش کردیم که تماس بگیرد بگوید مشکلی پیش آمده و خودش را به قم برساند. حالا از شانس بد ما با ماشین خودش به فرودگاه رفته بود و پسرش را فرستاده بود تا اگزوز ماشین را درست کند. به پسرش زنگ زد که نمیخواهم ماشین را تعمیر کنی، بیا فرودگاه. پشت فرمان نشسته بود و به سمت قم راه افتاده بود. من نفس راحتی کشیدم، گفتم بالاخره حداقل خودش را میرساند و اگر دیرتر هم برسد، بالاخره میرسد.
از یکی از دستگاههای امنیتی به من زنگ زدند،که سخنران قم را باید تغییر بدهید و آقای پناهیان نباید سخنران باشد. حالا راهپیمایی دارد به مقصد میرسد و آقای پناهیان هم با چه سرعتی در حال حرکت است. بعد دوباره زنگ زدند و گفتند که آقای استاندار محبت فرمودهاند و پذیرفتهاند که سخنران مراسم قم باشند، حالا ایشان کی بیایند و…؟ گفتم ایشان اگر میخواهند راهپیمایی کنند، خب بروند کف خیابان و با مردم همراه شوند. گفت این چه طرز حرف زدن است؟ ایشان میخواهند سخنرانی کنند.