۲۲ / ۰۹ / ۱۴۰۳
10:22

به مناسبت ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) شاعران کشورمان اشعاری را در مدح آن حضرت سروده‌اند.

09:4824۰

شعر غلامرضا سازگار به مناسبت ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی

افق فضل و شرف را قمری پیدا شد
یا که در طور ولایت، شجری پیدا شد
باز از بحر ولایت گُهری پیدا شد
نخل سرسبز ولا را ثمری پیدا شد

در سماوات و زمین، جشن عظیم است امشب
عید میلاد کریم ابن کریم است امشب

در ریاض علوی سرو روان این پسر است
نجل مولای کریمان جهان این پسر است
بهترین زاده ابناء جهان این پسر است
فخر دین، قبله دل، کعبه جان، این پسر است

اوست سروی که بُوَد دامن هستی چمنش
صلوات همه بر حُسنِ حَسن در حَسنش

اهل فضل و شرف و علم، زعیمش خوانند
خیل عبّاد همه عبد عظیمش خوانند
صاحبان کرم و جود کریمش خوانند
آیت رحمت رحمان و رحیمش خوانند

اوست ماهی که بر ابناء زمان می تابد
نورش از ری به همه خلق جهان می تابد

قامتش، سرو و لبش، کوثر و رویش، ماه است
زائر مرقد او زائر ثارالله است

خاص و عامند ز هر سوی رهین کَرَمَش
دل صد قافله سرگرم طواف حرمش

نعمت سایه این دسته گل عترت را
بر شما داده خدا این شرف و رفعت را
اهل ری قدر بدانید چنین نعمت را
فیض همسایگی تربت آن حضرت را

بال جبرئیل زده سایه به بام و درتان
این شما، این حرم زاده پیغمبرتان

یا حجاز است و بُوَد کعبه جاویدانش
جان من، جان همه خلق جهان قربانش
ری سپهر و حرم اوست مه تابانش
برتر از عرش بُوَد بارگه و ایوانش

دوست دارم که شب و روز ز لطف و کرمش
پر زند مرغ دلم یکسره سوی حرمش

آیه وحی در این خانه کتابت دارد
زیر این قبّه دعا کن که اجابت دارد
زائر او به خدا فیض قرابت دارد
در و دیوار حرم نقش نجابت دارد

ماه صد انجمن اینجاست خدا می داند
آفتاب حسن اینجاست خدا می داند

خاک درگاه تو بر درد دل خسته شفاست
سر به خاک حرمت گر نگذاریم جفاست
ای گل باغ حسن عطر تو بر روح صفاست
کرم و جود تو بر ما به عیان و به خفاست

“ما به این در، نه پی حشمت و جاه آمده ایم
از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم”

حُسن پیدای حَسن سرّ نهان حسنی
بلکه جانان همه خلق و تو جان حسنی
تو به باغ دل ما سرو روان حسنی
نخل طاها و گل عطرفشان حسنی

ما به خاک حرمت روی نیاز آوردیم
حاجت خویش به درگاه تو باز آوردیم

عصمت فاطمه و عزّت حیدر داری
تو مقام از سخن مدح، فراتر داری
تو عطا و کرم آل پیمبر داری
ز حسین و ز حسن جلوه دیگر داری

جان به قربان تو ای سیّد پاکیزه سرشت
شهرری از تو بهشت است؛ بهشت است؛ بهشت

به تو و عزّت آباء کِرام ات سوگند
به خدا و به رسول و به امامت سوگند
به جلال و به کمال و به مقامت سوگند
به نماز و به قعودت، به قیامت سوگند

تو که سایه به سر خلق دو عالم فکنی
چه شود گر نگهی جانب “میثم” فکنی

بهترین اشعار ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی

 شعر جعفر رسول زاده برای ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی

خاک ری نالید در پیش خدا
کای حکیم السّر، ولیّ الاولیا

صاحب هستی امیر کائنات
سرّ وحدانیّت ذات و صفات

آفریدی نور و نار و آب و خاک
در دو عالم “لیس معبود سواک”

ای مسبّب از تو پیدا هر سبب
تو توانایی، تو خلّاقی، تو رب

انبیا را امر تو انگیخته
مهرشان با مهر تو آمیخته

برگزیدی از میان آن همه
یک محمّد، یک علی، یک فاطمه

نسلشان شایسته و والا مقام
صاحب رایند و مولا و امام

از تبار آن نبی و آن ولی
خلق کردی یک حسین بن علی

خاک ری، چون عشق ایمن می شوی
از گل توحید گلشن می شوی

هر نگاهت عالم آرا می شود
هر دلی اینجا مصفّا می شود

از فرشته آید اینجا زمزمه
رحمت حق بر محبّ فاطمه

از تبار مجتبی نسل کرام
بهره مند از صحبت چندین امام

در ولایت نقش بند معرفت
رفعت روح بلند معرفت

اهل بیت و محورش را می شناخت
او امام و رهبرش را می شناخت

نزد مولا در فروع و در اصول
دین خود را عرضه کرد و شد قبول

هجرت او را نشان بندگی ست
آری آری در شهادت زندگی ست

شعر من ای آسمانی حال من
ای سکوت و شور و قیل و قال من

خسته منشین در حریم وصل یار
نشئه ای از جام مشتاقی بیار

گر سفر نزدیک آید یا که دور
می وزد عطر دل انگیز حضور

می رباید دل صفای این حریم
قدسیان را ذکر یا ربّ العظیم

زائران اینجا حسینی مذهب اند
کربلا در کربلا تاب و تب اند

یک توسّل عشق در این بارگاه
می برد دل را به سوی قتلگاه

اشک اینجا گوهر و آئینه است
قیمتی گر هست این گنجینه هست

لطف خوبان کرامت دیدنی ست
این رواق با صفا بوسیدنی ست

اهل ری در خیمه حق ایمن اند
مومنان با دشمن دین دشمن اند

تا خراسان و قم و ری جان ماست
هفت وادی معرفت ایمان است

بهترین اشعار ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی

 شعر محسن خیاطان برای ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی

آن کس که راه پوی حریم کریم شد

از جان غلام حضرت عبدالعظیم شد

دارای حرمت است به چشم جهانیان

آن کس که زائر حرم این کریم شد

باید سلام و عرض ادب کرد با خلوص

بر حضرتش که وارث خلق عظیم شد

وارد هر آن که گشت در این بارگاه قدس

محو صفای این حرم و این حریم شد

بی بهره نیست از کرم ذات کبریا

آن عاشقی که بر سر کویش مقیم شد

بس مرده دل که زنده ز الطاف کردگار

زین بارگاه اطهر و رضوان شمیم شد

دارد به پیش پای دل خود چراغ راه

آن کس که رهسپار ره مستقیم شد

خوی حسین و وجه حسن داشت، زین سبب

مشهور خاص و عام به عبدالعظیم شد

طبعش روان ز چشمه فیاض مهر اوست

“خاتم” اگر که صاحب طبع سلیم شد

بهترین اشعار ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی

 شعر علی انسانی برای ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی

کسی که راه به باغ تو، چون نسیم گرفته
صراط را ز. همین راه مستقیم گرفته

تو از عشیرۀ عشقی تو از قبیلۀ قبله
که عطر، مرقدت از جنه النّعیم گرفته

گدای کوی تو امروزه نیستم من و دانی
سرم به خاک درت اُنس از قدیم گرفته

همیشه سفرۀ دل باز کرده‌ام به حضورت
که فیض باز شدن، غنچه از نسیم گرفته

برین بهشت مجسّم قسم که زائر قبرت
به کف برات نجات خود از جحیم گرفته

همیشه عبد، حقیر است در برابر معبود
به جز تو کی سمت عبد باعظیم گرفته؟

ملک غبار ز قبر تو تا نرُفته نرفته
در این مُقام، فلک خویش را مقیم گرفته

چگونه چشم کرم زین حرم نداشته باشم
که هر کبوتر تو ذکر یاکریم گرفته

کسی که زائر تو شد، حسین را شده زائر
که رنگ و بو حرم تو از آن حریم گرفته

بهترین اشعار ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی

 شعر قاسم نعمتی برای ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی

ای بلندای عشق قامت تو‌
ای سلام خدا به ساحت تو
خاک بوس سیادت تو زمین
جایگاهت، ولی به عرش برین
آسمانی‌ترین مسافر خاک
قدرو شان تو کی شود ادراک‌
ای ذراری حضرت زهرا
بنده با ارادت زهرا
افتخارت همین بس‌ای والا
باشی از نسل سیدالنجبا
بسکه بودی تو فاطمه سیرت
مصطفایی منش علی صولت
در سماوات، چون ستاره شدی
تو اباالقاسمی دوباره شدی
نور توحید در نگاهت بود
تربت عشق سجده گاهت بود
ذکر تحلیل با تکان لبت
چشمه نور در نماز شبت‌
ای هدایت گر هدایت‌ها
راوی صادق روایت‌ها
بسکه در عشق مستدامی تو
دست بوس چهارامامی تو
تالبت عرضه‌ای ز. دین کرده
معرفت پیش تو کم آورده
اعتقادت زبسکه بنیادیست
صله اش لطف حضرت هادیست
بهر تحصین تان بگفت آقا
انت انت ولینا حقا
تو غرور اصالتی منی
حسن محضی حسین در حسنی
آبرودار خاک مایی تو
صاحب ملک خون بهایی تو
توصفابخش دین و آیینی
عزت سرزمین باکینی
ملک ری از تو آبرو دارد
پای توهست خویش بگذارد
چه بگویم زقدر والایت
چه بگویم ز. شان عظمایت
وصفت این بس ز. بس عظیمی تو
حضرت سیدالکریمی تو
شاهزاده گدای خود دریاب
رهگذر خاک پای خود دریاب
پیرمرد عصا به دست حجاز
یک نظر سوی خاکیان انداز
قبله خاک ماشده حرمت
چشم امید ماست برکرمت
هردمی از زمانه دلگیرم
راه صحن تو پیش می‌گیرم‌
ای قرار دل هوائی من
مرهم زخم کربلایی من‌
ای به دلداگان تو نور عین‌
ای نگار همیشه شکل حسین
کوی تو رنگی از خدا دارد
خاک تو بوی کربلا دارد

انتهای پیام/م

لینک کوتاه
http://meydanekhabari.ir /?p=1903

758 نوشته

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند